روزمرگیهای یه عرووسک
قربون دختر 4 سال و نیمه خودم برم من... همین الان عروسکم با همراهیه آقای پدر رفتن کلاس زبان...ساعت 3/30 کلاست شروع میشه تا 5 گل قشنگم... دیگه اون کلاسهای هر روز هفته از 9 تا 12 جای خودشونو دادن به دو تا کلاس دو ساعته تو روزهای یکشنبه و سه شنبه...اخه هم خودم خسته شده بودم هم حس کردم برای شما زوده مثل یه بچه مدرسه ای هر روز 8 از خواب بلند بشی و تا ساعت 1 در گیر باشی ...کل بعد از ظهرتم میرفت برای انجام تکالیفت..از 5 مرداد ثبت نامت کردم تو کلاسهای تیچر سحر...البته یه جورایی پشیمونم. مثل این میموند که یه ماشین داره با 120 تا سرعت میره یه دفعه من ترمزش رو کشیدم. خیلی خوب داشتی پیشرفت میکردی ولی اشکالی نداره این تابستون رو با ...
نویسنده :
مامانی
2:38